طلاق در لغت به معنی رها کردن و شرعاً زائل کردن (از بین بردن) قید زوجیت به لفظ مخصوص ( صیغه طلاق و مانند آن ) است. در تعریفی دیگر گفته شده است : طلاق ایقاعی (نوعی عمل حقوقی که فقط با اراده یک نفر انجام می شود.) است تشریفاتی که به موجب آن مرد به اذن یا حکم دادگاه زنی را که به طور دائم در قید زوجیت اوست رها می سازد. قانون مدنی بدون ارائه تعریفی از طلاق، شرایط و خصوصیات آن را بیان کرده است. از جمله مادۀ 1111 اصلاحی قانون مدنی مقرر کرده است « مرد می تواند با رعایت شر ایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید. » و نیز مادۀ 1119 آورده است که :« طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه (زنی که ازدواج موقت کرده است) با انقضاء مدت یا بذل (بخشیدن) آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود. » ( ناصر کاتوزیان، دورۀ مقدماتی حقوق خانواده، تهران، میزان، 1396، ص 219 ) مهم ترین ویژگی های طلاق در سیستم حقو قی ایران عبارت است از :
1. طلاق، ایقاع است. ایقاع بودن طلاق، بدین معناست که به ارادۀ شوهر یا نمایندۀ او واقع می شود و نیازی به موافقت زن ندارد. دخالت دادگاه یا تراضی طرفین مجوز واقع ساختن و ثبت طلاق در محضر است، و در وقوع عمل حقوقی اثر ندارد. (یعنی اینکه در حالاتی که مرد و زن در انجام طلاق توافق می کنند یا در مواقعی که دادگاه دخالت کرده و حکم طلاق می دهد به معنای دخیل بودن اراده ای غیر از اراده شوهر در امر طلاق نیست و حالات مذکور تنها مجوزی برای انجام طلاق است.) ( ناصر کاتوزیان، دورۀ مقدماتی حقوق خانواده، تهران، میزان، 1396، ص 220 )
2. طلاق، عملی تشریفاتی است. یعنی انجام آن نیاز به رعایت تشریفاتی دارد. بدین شرح که وقوع طلاق باید به اذن دادگاه باشد و همچنین به تصریح مادۀ 1110 ق.م « طلاق باید به صیغۀ طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنوند واقع گردد. »
3. طلاق به ارادۀ شوهر واقع می شود. مقصود این نیست که زن هرگز نمی تواند درخواست طلاق کند یا رأی دادگاه هیچ اثری در وقوع آن ندارد. زن حق دارد که با شرایط معین، اجبار مرد را به طلاق بخواهد و دادگاه نیز در چنین مواردی حکم به طلاق می دهد. ولی نکته در این است که باید بین موجبات طلاق و ارکان وقوع آن تفاوت گذارد. در همۀ موارد، خواه درخواست کنندۀ طلاق شوهر باشد یا زن، مرد باید صیغه طلاق را بگوید و آن را واقع سازد. در مواردی که زن درخواست طلاق دارد، دادگاه شوهر را اجبار به طلاق می کند و نمی تواند به طور مستقیم نکاح را منحل سازد. ( م 1129 ق.م ) منتهی اگر شوهر به اختیار، حکم را اجرا نکند، دادگاه که مطابق اصول کلی، نمایندۀ قانونی ممتنع (امتناع کننده، سرپیچی کننده) است، از طرف او زن را طلاق می دهد . ( ناصر کاتوزیان، دورۀ مقدماتی حقوق خانواده، تهران، میزان، 1396، ص 220 )
طلاق وسیلۀ انحلال (از بین بردن) نکاح دائم است. در عقد منقطع (عقد موقت)، انحلال نکاح به وسیلۀ بذل ( بخشیدن) مدت از طرف شوهر یا در اثر به پایان رسیدن مدت انجام می گیرد. مادۀ 1129 ق.م. در این مورد می گوید: « عقد نکاح به فسخ یا به طلاق یا به بذل مدت در عقد انقطاع، منحل می شود. »
کاربر گرامی: محتوای ارائه شده صرفا جهت اطلاع می باشد و در صورت اجرای مشاوره پیشنهادی و عدم حصول نتیجه ، هیچگونه مسئولیتی متوجه «کلینیک حقوقی ایران» نخواهد بود. و توصیه می شود هیچگاه بدون وکیل گام برندارید .