1. معامله یا عقد صحیح: معامله ای است که تمام شرایطش هست، آثارش می آید و مشکلی هم ندارد. عقدی است که تما شرایط صحت معامله، اعم از عمومی و خصوصی را دارد.
2. عقد باطل یا فاسد: عقدی است که یکی از شرایط مادۀ 190 قانون مدنی را ندارد و آن شرط آن قدر مهم است که اگر بعدا هم بیاید، هیچ فایده ای ندارد. مثل هر عقدی که در آن قصد انشاء (= عزم و اراده برای به وجود آوردن عقد و آثار آن ) وجود ندارد.
3. معامله یا عقد غیر نافذ: عقد غیر نافذ عقدی است که یکی از شرایط صحت معامله را ندارد ولی آن شرط به نحوی است که میتواند بعدا بیاید و معامله را درست و صحیح بکند. در مورد موضوع ما، فروش ملک دیگری به یک یا چند نفر، چون بدون رضایت و اذن ( = اجازه ) مالک صورت میگیرد، یک معاملۀ غیر نافذ است. اگر مالک بعدا رضایت و اذن ( = اجازه ) خود را اعلام بکند، آن معامله صحیح میشود. پس در واقع معاملۀ غیر نافذ تا آخر در این وضعیت نمی ماند. یا آن شرطی که وجود نداشته و معامله را فضولی کرده است بعدا می آید و معامله را صحیح میکند، یا نمی آید و معامله باطل میشود. در معاملۀ فضولی اگر مالک، معامله را تنفیذ ( = تایید ) نکند، معامله باطل میشود.
( وسیط در ترمینولوژی حقوق- دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی- نشر گنج دانش- چاپ 1399 )
اقسام عین (= هرچیزی که به صورت اجسام باشد و مالیت داشته باشد.) :
1- عین معین، عین خارجی، عین شخصی: عینی است که در خارج وجود دارد و قابل اشاره است. مثل این میز، آن خانه، این صد کیلو برنج
2- کلی فی الذمه: کلی یک مفهوم مشترک معنوی است بین افراد نامحصور. کلی فی الذمه یک مال کلی است که وجود خارجی ندارد ولی مصادیق بسیاری دارد. در معامله ای که مال مورد معاملۀ ما کلی فی الذمه است باید مقدار، جنس و وصف مال مورد معامله تعیین شود. مثلا هنگامی فروشنده ای به شما می گوید که صد کیلو(مقدار) برنج ( جنس ) دم سیاه ( وصف ) را می فروشم، وی در حال معاملۀ یک مال کلی فی الذمه است. چرا که در حال حاضر این صد کیلو برنج وجود ندارد. اما برای صد کیلو برنج دم سیاه مصادیق زیادی وجود دارد. او میتواند این برنج را از هرجایی تهیه کند و به شما بدهد.
3- کلی در معین: یک سری اجسام تجزیه پذیر (= متساوی الاجزا ) هستند. مثل برنج. ما صد کیلو برنج را میتوانیم به حالت های مختلفی تقسیم کنیم. مثلا 100 کیلو برنج را میتوان به دو قسمت 50 کیلویی تقسیم کرد. اما نمی توانیم یک میز را تقسیم کنیم و به این صورت بفروشیم. چرا که یک میز تجزیه پذیر نیست. کلی در معین یعنی ما یک مال قابل تجزیه داریم که میخواهیم بخشی از آن را معامله کنیم. مثلا محمد 100 کیلو برنج دارد و میخواهد 20 کیلو از این صد کیلو برنجش را به علی بفروشد. فرق کلی در معین با کلی فی الذمه این است که در کلی در معین مال در زمان معامله وجود دارد. اما در کلی فی الذمه مال در زمان معامله وجود ندارد بلکه قرار است آن مال با مقدار و جنس و وصف ذکر شده تهیه شود.
( وسیط در ترمینولوژی حقوق- دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی- نشر گنج دانش- چاپ 1399 )
کاربر گرامی: محتوای ارائه شده صرفا جهت اطلاع می باشد و در صورت اجرای مشاوره پیشنهادی و عدم حصول نتیجه ، هیچگونه مسئولیتی متوجه «کلینیک حقوقی ایران» نخواهد بود. و توصیه می شود هیچگاه بدون وکیل گام برندارید .