1- فرد «الف» مدعی است که در سالیان گذشته از آب چشمهای مشخص یا قنات استفاده میکرده و در چند ماه اخیر شخص «ب» به تنهایی از آب چشمه استفاده میکند و مانع استفاده خواهان از آب چشمه یا قنات شده است. حال در بحث دعاوی ثلاث و با در نظر گرفتن تعریف حق و حق ارتفاق، عنوان صحیح دعوای قابل طرح از جانب خواهان، رفع ممانعت از حق است یا رفع تصرف عدوانی؟ توضیح آنکه موضوع دعوی و سؤال فعلی خود حق استفاده از آب چشمه یا قنات است و نه مسیر جریان آب تا زمین خواهان. 2- شخصی با طرح دعوای تصرف عدوانی مدعی است که مورث او سالیان سال از زمین زراعی استفاده کرده و در 6 ماه پیش که مورث فوت کرده است، شخص«ب» زمین را تصرف عدوانی کرده است؛ لازم به ذکر است که خواهان راساً هیچگونه سابقه تصرفی در زمین موضوع پرونده نداشته است؛ با توجه به اینکه دعاوی ثلاث برای موارد ضروری و فوری در قانون پیشبینی شده است، آیا در بحث احراز سبق تصرف، تصرفات سابق مورث خواهان برای شخص خواهان نیز سبق تصرف محسوب میشود (قائممقامی خواهان از مورث) یا آنکه سبق تصرف مد نظر قانونگذار، تصرفی است که رأساً توسط خود خواهان صورت گرفته باشد؟
پاسخبرابر بند «الف» ماده 427 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 آراء صادر شده از سوی دادگاههای کیفری دو در خصوص جرایم تعزیری درجه هشت قطعی است و از آنجا که در فرض سؤال دادگاه تجدید نظر مجوز ورود به پرونده را ندارد نمیتواند با تمسک به عدم صلاحیت دادگاه نخستین، نسبت به نقض رأی اقدام کند و صرفاً میتواند مراتب را جهت اعمال ماده 477 قانون یادشده متذکر شود.