147« در جرائمی که مجازات آن قصاص، اعدام، رجم و حبس ابد است چنانچه متهم وکیل نداشته باشد وکیل تسخیری انتخاب میشود» سؤال ـ طبق تبصره1 ماده 186 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری در جرائمی که مجازات آن به موجب قانون قصاص نفس، اعدام، رجم و حبس ابد است در صورتی که متهم وکیل معرفی نکند، تعیین وکیل تسخیری برای او الزامی است. در مواردی که قاتل فراری است و در جلسات رسیدگی شرکت نمیکند محاکمه وی چگونه ممکن است؟ نظریه شماره4853/7 ـ 16/5/1380 نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه چون براساس تبصره2 ماده186(1) قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری بایستی برای قاتل فراری وکیل تسخیری تعیین شود و چون وکیل در جلسات محاکمه شرکت میکند لذا محاکمه و اتخاذ تصمیم نسبت به چنین شخصی فاقد منع قانونی است و با شرکت وکیل در جلسات دادرسی حکم صادره حضوری محسوب میشود نه غیابی. ***** 148« تعلیق کارمند در جرائم ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری منحصر به مباشر جرم است و شامل معاون نمیشود.» سؤال ـ در مورد قانون تشدید مجازات ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری، آیا میتوان برای تعلیق کارمند یا بازداشت وی، چنانچه متهم به معاونت در ارتکاب جرم باشد، استفاده نمود؟ نظریه شماره3992/7 ـ 28/7/1377 نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه مراد از مرتکب مذکور در ماده7 (2) قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری، مباشر جرائم مذکور است و تعمیم آن به معاون جرم که در واقع تفسیر موسع قانون میباشد بر خلاف اصول قضائی و غیرصحیح است. ***** 149« کسانی که قبلاً محکومیت به حبس داشتهاند نمیتوانند از آزادی مشروط استفاده کنند هرچند اعاده حیثیت یافته باشند» سؤال ـ آیا کسانی که در مورد مقررات ماده62 قانون مجازات اسلامی اعاده حیثیت پیدا کردهاند، میتوانند از آزادی مشروط استفاده کنند. نظریه شماره2391/7 ـ 9/4/1382 نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه هرچند محکوم علیه موضوع استعلام، بلحاظ انقضاء مدتهای موضوع ماده62 (3) مکرر قانون مجازات اسلامی اعاده حیثیت پیدا کرده بوده و آثار محکومیت قبلی او منتفی شده است. معذلک چون در آزادی مشروط، مطلق ارتکاب جرم برای بار اول که محکوم علیه به مجازات حبس محکوم شده باشد، موردنظر بوده و نوع جرم و سابقه در این مقطع، مطرح نیست. لذا شخص موضوع استعلام که سابقه ارتکاب جرم به مجازات حبس دارد از آزادی مشروط نمیتواند استفاده کنند. ***** 150« صرف کراهت و بذل مهریه موجب صدور حکم طلاق نیست مگر عسر و حرج زوجه ثابت شود» سؤال ـ آیا پذیرش دعوی طلاق از ناحیه زوجه که مهریه خود را بذل نموده و از شوهر اعلام تنفر و انزجار کرده است برای صدور حکم طلاق کافی است؟ نظریه شماره9334/7 ـ 7/11/1382 نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه 1ـ صرف اعلام کراهت و نفرت زوجه از زوج مجوزی برای صدور حکم طلاق او نیست مگر این که به او وکالتی در این خصوص داده شده باشد بلکه آنچه مجوّز طلاق میشود اثبات عسر و حرج زوجه است که دادگاه پس از رسیدگیهای لازم وفق مقررات (ماده1130 (4) اصلاحی 14/8/1370 و تبصره الحاقی 29/4/1381 مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام) باید احراز نماید فلذا به صرف کراهت زوجه در صورتی که زوج علیرغم بذل مهریه از سوی زوجه حاضر به طلاق او نباشد نمیتوان حکم به طلاق او صادر نمود.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1ـ تبصره2 ماده 186 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری: در کلیه امور جزائی به استثناء جرایم مذکور در تبصره1 این ماده و یا مواردی که حکم غیابی جایز نیست هرگاه متهم وکیل داشته باشد ابلاغ وقت دادرسی به وکیل کافی است مگر اینکه دادگاه حضور متهم را لازم بداند. 2ـ ماده7 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مصوب سال 1367: در هر مورد از بزههای مندرج در این قانون که مجازات حبس برای آن مقرر شده در صورتی که مرتکب از مأمورین مذکور در این قانون باشد از تاریخ صدور کیفرخواست از شغل خود معلق خواهدشد و دادسرا مکلف است صدور کیفرخواست را به اداره یا سازمان ذیربط اعلام دارد. در صورتیکه متهم به موجب رأی قطعی برائت حاصل کند ایام تعلیق جزء خدمت او محسوب و حقوق و مزایای مدتی را که بعلت تعلیقش نگرفته دریافت خواهدکرد. 3ـ ماده62 مکرر قانون مجازات اسلامی (الحاقی 1377): « محکومیت قطعی کیفری در جرائم عمدی به شرح ذیل محکوم علیه را از حقوق اجتماعی محروم مینماید و پس از انقضاء مدت تعیین شده و اجرای حکم رفع اثر میگردد: 1ـ محکومان به قطع عضو در جرائم مشمول حد، پنج سال پس از اجرای حکم. 2ـ محکومان به شلاق در جرائم مشمول حد، یک سال پس از اجرای حکم. 3ـ محکومان به حبس تعزیری بیش از سه سال، دو سال پس از اجرای حکم. 4ـ ماده 1130 قانون مدنی: در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی میتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه میتواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسّر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده میشود.