تاریخ: 11/6/1386 شماره دادنامه: 404 کلاسه پرونده: 84/486 مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری. شاکی: آقای علیجان شکری. موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض آراء صادره از شعب دهم و چهاردهم دیوان عدالت اداری. مقدمه: الف ـ1ـ شعبه 14 دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 80/1913 موضوع شکایت آقای محمدقاسم کوچکی به طرفیت اداره کار و امور اجتماعی شمالغرب تهران به شرح دادنامه 2751 مورخ 21/12/1381 چنین رأی صادره نموده است، در مورد خواسته شاکی به طرفیت اداره کار و امور اجتماعی نظر به اینکه قبلاً به خواسته شاکی طی دادنامه شماره 1256 ـ10/11/1381 صادره از شعبه 20 دیوان عدالت اداری رسیدگی و قرار رد آن صادر گردیده است، علیهذا بلحاظ تحقق امر مختومه، مستنداً به بند (ت) ماده 20 قانون آیین دادرسی دیوان عدالت اداری اصلاحی 1379 قرار رد شکایت مطروحه صادر و اعلام میگردد و در مورد خواسته شاکی به طرفیت سازمان تأمین اجتماعی دائر بر برقراری مستمری بیمه بیکاری نظر به اینکه اولاً طبق رأی هیأت تشخیص اداره کار و امور اجتماعی شاکی از محل کار اخراج گردیده و اخراج وی محرز شده و اداره کار نیز غیرارادی بودن آن را تایید نموده، ثانیاً اداره کار و امور اجتماعی تهران طی نامه شماره 1241/ت ـ30/3/1380 شاکی را جهت برقراری مقرری بیکاری به سازمان تأمین اجتماعی معرفی نموده، ثالثاً حسب پرونده فنی، شاکی از سال 1353 سابقه پرداخت حق بیمه بیش از شش ماه را داشته، رابعاً شاکی تمامی شرایط مندرج در بندهای (الف) و (ب) ماده 6 قانون بیمه بیکاری مصوب 1369 را با عنایت به مراتب فوق دارا بوده علیهذا شکایت مطروحه وارد و حکم به ورود شکایت و استحقاق شاکی به دریافت مستمری بیمه بیکاری صادر و اعلام میگردد. الف ـ2ـ شعبه نهم تجدیدنظر در رسیدگی به پرونده کلاسه 82/462 موضوع تقاضای تجدیدنظر آقای محمدقاسم کوچکی نسبت به دادنامه شماره 2751 مورخ 21/12/1381 شعبه 14 به شرح دادنامه شماره 1369 مورخ 3/9/1382 چنین رأی صادر نموده است. اهم اعتراض تجدیدنظرخواه نسبت به دادنامه تجدیدنظرخواسته در لایحه اعتراضیه به شماره 10163/ق/30ـ24/2/1382 این است که بیکاری شاکی بر خلاف آنچه در رأی قید گردیده بدون میل و اراده نمیباشد و خود درخواست بازخریدی نمـوده و بازخرید خدمت شده است. پس از بررسی محتویات سوابق امر، نظر به اینکه طبق ماده 4 قانون بیمه بیکاری و ماده 3 آییننامه این قانون مرجع تشخیص بیکاری بـیمیل و اراده و تاریخ وقـوع بیکاری و معرفی کتبی، واحد کار و امـور اجتماعی محل تعیین شده است، بنابراین اعتراض وارد نیست، ضمن رد تجدیدنظرخواهی و اصلاح دادنامه معترضعنه بشرح فوق نتیجتاً دادنامه تجدیدنظرخواسته تایید و استوار میگردد. ب ـ شعبه دهم بدوی در رسیدگی به پرونده کلاسه 80/1710 موضوع شکایت آقای علیجان شکری به طرفیت اداره کار و امور اجتماعی شمالغرب تهران به شرح دادنامه 2318 مورخ 23/12/1380 چنین رأی صادر نموده است، با توجه به مفاد دادخواست و مدارک پیوست آن با توجه به مراتب مندرج در لایحه جوابیه که به صورت مستدل تبیین گردیده مثبت تخلف از مقررات مربوط به وظایف اداری و اجرائی مشتکیعنه نمیباشد و شکایت به کیفیت مطروحه موجه نیست و رد میشود. هیأت عمومـی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بـه شرح آتی مبادرت بـه صدور رأی مینماید. رأی هیأت عمومی طبق ماده 2 قانون بیمه بیکاری، بیکار بیمهشدهای است که بدون میل و اراده بیکارشده و آماده کار باشد و مستفاد از ماده 4 همان قانون که مقرر داشته، بیمهشده بیکار با معرفی کتبی واحد کار و امور اجتماعی محل از مزایای قانون بیمه بیکاری منتفع خواهد شد، مرجعیت قانونی مراجع حل اختلاف کارگر و کارفرما در تشخیص بیکاری بدون میل و اراده کارگر از کار است. نظر به مراتب فوقالذکر و اینکه محل جغرافیایی کارگاه تغییر یافته است و توافق کارگران بیکار شده به جهت مذکور منحصراً مربوط به میزان حقوق و مزایای دریافتی آنان بوده و مثبت بیکاری به میل و اراده آنان نیست، بنابراین دادنامه به شماره 2751 مورخ 21/12/1381 شعبه چهاردهم دیوان مبنی بر استحقاق شاکی به دریافت حق بیمه ایام بیکاری که مورد تایید شعبه نهم تجدیدنظر دیوان قرار گرفته است، صحیح و موافق قانون تشخیص داده میشود. این رأی به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری ذیربط در موارد مشابه لازم الاتباع است.