تاریخ: 8/5/1385 شماره دادنامه: 265 کلاسه پرونده: 82/664 مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری. شاکی: آقای عدنان ذبیحی. موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض آراء صادره از شعب 10، 15و19 دیوان عدالت اداری. مقدمه: الف ـ 1ـ شعبه پانزدهم در رسیدگی به پرونده کلاسه 79/174 موضوع شکایت آقای عثمان علیرمائی به طرفیت، اداره کار و امور اجتماعی کردستان به خواسته نقض رأی شماره 345/78/974 مورخ 21/12/1378 به شرح دادنامه شماره 1192 مورخ 21/9/1379 حکم به رد شکایت صادر نموده است. الف ـ 2ـ شعبه پنجم تجدیدنظر در رسیدگی به پرونده کلاسه 80/301 موضوع تقاضای تجدیدنظر آقای عثمان علیرمائی بهخواسته تجدیدنظر در دادنامه شماره 1192 مورخ 21/9/1379 شعبه پانزدهم به شرح دادنامه شماره 78 مورخ 30/1/1382 با رد تجدیدنظرخواهی دادنامه بدوی را عیناً تایید نموده است. ب ـ 1ـ شعبه دهم در رسیدگی به پرونده کلاسه 79/1318 موضوع شکایت آقای عثمان هوشمند به طرفیت هیأت حل اختلاف اداره کار و امور اجتماعی مریوان بهخواسته اعتراض به رأی مورخ 26/7/1379 هیأت حل اختلاف اداره کار مریوان به شرح دادنامه شماره 2446 مورخ 13/11/1379 ایراد و اشکال شاکی نسبت به رأی مورخ 26/7/1379 هیئت حل اختلاف را متضمن عنوان اثبات نقض قوانین و مقررات و یا مخالفت با آنها تشخیص نداده و به رد شکایت اظهارنظر نموده است. ب ـ2ـ شعبه اول تجدیدنظر در رسیدگی بهپرونده کلاسه 80/3 موضوع تقاضای تجدیدنظر آقای عثمان هوشمند بخواسته تجدیدنظر در دادنامه شماره 2446 مورخ 13/11/1379 به شرح دادنامه شماره 606 مورخ 26/4/1381 با رد تجدیدنظرخواهی دادنامه بدوی را عیناً تایید نموده است. ج ـ1ـ شعبه نوزدهم در رسیدگی به پرونده کلاسه 80/237 موضوع شکایت آقای عثمان علیرمائی به طرفیت اداره کار مریوان به خواسته نقض رأی مورخ 23/12/1379 به شرح دادنامه شماره 2090 مورخ 25/11/1380 چنین رأی صادر نموده است، توجهاً به اینکه فیمابین شاکی و کارگر مورد بحث (عدنان ذبیحی) هیچگونه رابطه کارگری و کارفرمائی وجود نداشته و ندارد بلکه رابطه آنان شراکتی بوده کمااینکه در صورتجلسه شماره 136/815 مورخ 13/6/1379 هیأت تشخیص به ماهیت امر اشاره شده و نیز مشتکی عنه در لایحه جوابیه ارسالی وقوف پیدا نموده است. بنابمراتب به دلالت مواد 2 و 3 قانون کار اصولاً موضوع قابل طرح در هیأتهای تشخیص و حل اختلاف نبوده و اعتراض شاکی موجه و محمول بر صحت تشخیص و حکم به ورود شکایت و نقض رأی معترض عنه صادر میگردد. ج ـ2ـ شعبه ششم تجدیدنظر در رسیدگی به پرونده کلاسه 81/145 موضوع تقاضای تجدیدنظر آقای عدنان ذبیحی به خواسته تجدیدنظر در دادنامه شماره 2090 مورخ 25/11/1380 شعبه نوزدهم بدوی به شرح دادنامه شماره 630 مورخ 26/6/1382 چنین رأی صادر نموده است، آقای عدنان ذبیحی با اعلام اینکه متضرر از دادنامه فوقالذکر میباشد نسبت به آن معترض میباشد که فیالواقع چنین اقدامی اعتراض ثالث تلقی میگردد که در مقررات مربوط به دیوان عدالت اداری و آیین دادرسی آن مبحثی تحت عنوان ورود و یا اعتراض ثالث پیشبینی نگردیدهاست و در پرونده بدوی آقای عدنان ذبیحی سمتی نداشته بلکه موضوع شکایت آقای عثمان علیرمائی به طرفیت اداره کار مریوان و بخواسته اعتراض به رأی صادره از هیأت حل اختلاف مطرح بوده که بنابمراتب مذکور در فوق تجدیدنظرخواهی بعمل آمده از ناحیه آقای عدنان ذبیحی قابل پذیرش نبوده قرار رد آن صادر و اعلام میگردد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسای شعب بدوی و رؤسا و مستشاران شعب تجدیدنظر تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به صدور رأی مینماید. رأی هیأت عمومی اولاً با بررسی آراء صادره مورد اعتراض وقوع تعارض بین آنها محقق و مسلم میباشد. ثانیاً با عنایت به اینکه محتویات پرونده دلالت بر ارتباط حقوقی بین طرفین بهصورت مشارکت بالمناصفه در درآمد حاصل از فعالیت آنان دارد و مفید تحقق و اجتماع شرایط مقرر در مادتین 2و3 قانون کار و احراز رابطه کارگری و کارفرمائی بین آنان براساس مدارک و اسناد معتبر نیست، بنابراین دادنامه قطعی شماره 2090 مورخ 5/11/1380 شعبه نوزدهم بدوی دیوان در حدی که متضمن این معنی است موافق اصول و موازین قانونی تشخیص داده شد. این رأی به استناد قسمت اخیر ماده 20 اصلاحی قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع ذیربط در موارد مشابه لازمالاتباع میباشد.