تاریخ: 2/5/1386 شماره دادنامه: 308 کلاسه پرونده: 84/207 مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری. شاکی: آقای محمدرضا قاسمی. موضوع شکایت و خواسته: ابطال بخشنامه 99082/4020 مورخ 29/10/1382 سازمان تأمین اجتماعی. مقدمه: شاکی طی دادخواست تقدیمی اعلام داشته است، جهت اخذ هزینه درمان همسرم به تأمین اجتماعی مراجعه کردم، تأمین اجتماعی استان تهران به استناد بخشنامه شماره 99082/4020 مورخ 29/10/1382 از پرداخت هزینه مذکور خودداری ورزیده، با توجه به اینکه بخشنامه فوقالاشاره به استناد موارد ذیل بر خلاف قانون و مقررات میباشد، تقاضای ابطال آن را دارم. 1ـ طبق رأی شماره 429 مورخ 14/12/1380 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، تأمین اجتماعی ملزم به تأمین و انجام تعهدات قانونی مربوط به درمان مشمولین قانون تأمین اجتماعی از طریق مطلق بخشهای دولتی و در صورت نیاز از طریق بخش خصوصی با رعایت تعرفههای رسمی مربوطه است. فلذا حصر مراجعه مشمولین به مراکز درمانی طرف قرارداد با تأمین اجتماعی مغایر قانون تشخیص و ابطالشده که بخشنامه فوق نیز در راستای همان بند 6 صورت جلسه ششصد و هفتاد و چهارمین جلسه هیأت مدیره سازمان تأمین اجتماعی است که با رأی فوق ابطال گردیده است. 2ـ حکم مقرر در ماده واحده قانون الزام سازمان تامین اجتماعی به اجرای بندهای (الف ـ ب) ماده 3 قانون تامین اجتماعی مصوب 1368 سازمان مذکور را موظف نموده که تمام مشمولین را تحت پوشش درمانی قرار دهد که اطلاق آن مفید الزام سازمان به انجام تعهدات قانونی و تامین درمان مشمولین از طریق کلیه بخشهای دولتی و در صورت نیاز از طریق بخش خصوصی است، که حصر مذکور بخشنامه مغایر با این قانون نیز میباشد. بنابراین تقاضای ابطال بخشنامه شماره 99082/4020 مورخ 29/10/1382 را خواستارم. مدیرکل دفتر امور حقوقی و دعاوی سازمان تامین اجتماعی در پاسخ به شکایت مذکور طی نامههای 13647/7100 مورخ 7/4/1385 و 12149/7100 مورخ 17/4/1386 اعلام داشتهاند، 1ـ طبق مقررات قانون «الزام سازمان تامین اجتماعی به اجرای بندهای (الف) و (ب) ماده 3 قانون تامین اجتماعی (مصوب 21/8/1368) و نیز به موجب ماده 10 آییننامه اجرائی قانون مزبـور مصوب 1369» پرداخت هزینههای درمانی در مـراکز خصوصی، تنها در صورتی به عهده این سازمان خواهد بود که سازمان، با آن مراکز قرارداد منعقد کرده باشد. این نکته طی بند (هـ) تبصره یک « قانون الزام» نیز صریحاً مورد اشاره قرار گرفته است. به موجب این بند « سازمان تامین اجتماعی میتواند در صورت لزوم با عقد قرارداد از خدمات پزشکی بخش خصوصی جهت درمان بیمهشدگان تامین اجتماعی استفاده نموده و هزینههای مربوطه را طبق تعرفههای مصوب...... پرداخت نماید» تنها استثنای وارد بر این قاعده، مراجعه اورژانسی مشمولین تامین اجتماعی به مراکز درمانی بخش خصوصی است که پس از تایید اورژانسی بودن طبق ضوابط شورای عالی تامین اجتماعی هزینه درمان بر عهده سازمان تامین اجتماعی خواهد بود. 2ـ در بخشنامه 99082/4020 مورخ 29/10/1382 قیدی که مخصص و یا ناسخ تمام یا برخی از مقررات ناظر بر تعهد سازمان به ارائه خدمات درمانی از طریق مراکز درمانی دولتی باشد، ملاحظه نمیگردد و اساساً موضوع این بخشنامه تبیین چگونگی پرداخت هزینه درمان بیماران بیمه شده در واحد خسارت متفرقه است و در هیچ یک از موارد خسارات متفرقه نیز تضییقی از حیث مراجعه افراد به واحدهای درمانی دولتی دیده نمیشود. لذا با عنایت به اینکه بخشنامه مورد اعتراض متضمن هیچگونه اقدام تقنینی نبوده و هدف از صدور آن ارائه راهکارهای اجرائی جهت پرداخت هزینههای درمانی به بیمهشدگان با رعایت قانون الزام سازمان تأمین اجتماعی... و آییننامه اجرائی مربوطه است؛ استناد به دادنامه شماره 429 مورخ 14/12/1380 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری جهت اثبات ادعای خلاف قانون بودن بخشنامه سازمان خالی از وجه و مردود میباشد. 3ـ شاکی مدعی شده است که به موجب قانون الزام سازمان تامین اجتماعی... مصوب 1368، سازمان تامین اجتماعی مکلف گردیده که کلیه مشمولین را (فارغ از هرگونه قید و شرط) تحت پوشش قرار دهد و بخشنامه مغایر با قانون است. در این خصوص ضمن تاکید بر مراتب معروضه در بند مارالذکر به استحضار میرساند، حسب قانون الزام سازمان تامین اجتماعی... مصوب 1368 و ماده 10 آییننامه اجرایی این قانون مصوب 1369 پرداخت هزینههای درمانی مراجعهکنندگان به مراکز درمانی خصوصی صرفاً در مواردی به عهده سازمان تامین اجتماعی خواهد بود که سازمان با آن مراکز قرارداد منعقد نموده باشد و یا مورد از موارد اورژانس بوده و این امر به تایید سازمان رسیده باشد. علی ایحال با توجه به اینکه شروط مذکور بموجب قانون و آییننامه وضع گردیدهاند لذا هرگونه تغییر در آنها نیز میبایست به موجب وضع قانونی موخر صورت پذیرد و با عنایت به اینکه تاکنون هیچ مقرره قانونی مبنی بر الزام بدون قید و شرط سازمان تامین اجتماعی به پرداخت هزینههای درمانی بیمهشدگانی که از طریق درمان غیرمستقیم (به واسطه خرید خدمت پزشکان و گروههای پزشکی بیمارستانهای بخش خصوصی) تحت درمان قرار میگیرند، وضعنشدهاست، لذا ادعای مغایرت بخشنامه99082/4020 مورخ29/10/1382 با قانون، با این استدلال که بخشنامه مذکور اطلاق موجود در ماده واحده قانون الزام سازمان تامین اجتماعی... را تهدید نموده است، موجه نمیباشد. 4ـ به موجب « قانون الزام سازمانهای بیمهگر به پرداخت خسارتهای متفرقه مصوب 16/7/1385 صرفاً در خصوص پرداخت هزینههای درمان بستری بیماران بیمه شده» سازمان تامین اجتماعی به عنوان یکی از سازمانهای بیمهگر، مکلف گردیده که از تاریخ تصویب قانون مذکور، نسبت به پرداخت هزینههای مذکور به میزان تعرفههای دولتی در بخشهای مختلف دولتی، خصوصی و خیریه (به صورت مطلق) اقدام نماید. لذا پذیرش صحت ادعای شاکی مبنی بر حصری نبودن تعهد سازمان در قبال هزینههای درمانی ـ مستنداً به قانون الزام سازمان... مصوب 1368 ـ نتیجهای نخواهد داشت جز قبول واهی و بی اثر بودن قانون « الزام سازمانهای بیمهگر...» مصوب 1385. بنابراین شکایت شاکی از نقطه نظر تصویب قانون اخیرالذکر نیز با ایراد مواجه است. هیأت عمومـی دیوانعـدالت اداری در تـاریخ فـوق بـا حضور رؤسا و مستشـاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بـررسی و انجـام مشـاوره بـا اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به صدور رأی مینماید. رأی هیأت عمومی حکم مقرر در ماده 17 قانون بیمه همگانی خدمات درمانی کشور مصرح در تکلیف مطلق بیمارستانها، مراکز بهداشتی و درمانی و مراکز تشخیص و پزشکان کشور (اعم از آزاد یا طرف قرارداد با سازمان تأمین اجتماعی) به پذیرش و مداوای بیمه شدگان و نتیجتاً مفید الزام سازمان تامین اجتماعی به انجام وظایف و مسئولیتها و اهداف مقرر در ماده 5 قانون مذکور از جمله پرداخت هزینههای درمانی بیمهشدگان به مراکز درمانی و پزشکان غیر طرف قرارداد با آن سازمان در حدود تعرفههای قانونی مربوط است که در دادنامههای شماره 481 الی 485 مورخ2/7/1385 و 684 مورخ 26/9/1385 نیز مورد تاکید قرار گرفته است. بنابراین بخشنامه شماره 99082/4020 مورخ 29/10/1382 سازمان تأمین اجتماعی در قسمت مورد اعتراض و در حد نفی مسئولیت آن سازمان در زمینه پرداخت تعرفه هزینههای درمانی به پزشکان و مراکز غیر طرف قرارداد با سازمان مغایر هدف و حکم مقنن و خارج از حدود اختیارات سازمان تامین اجتماعی در وضع مقررات دولتی تشخیص داده میشود و مستنداً به قسمت دوم اصل 170 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و بند یک ماده 19 و ماده 42 قانون دیوان عدالت اداری ابطال میگردد.