است تاریخ: 16/3/1390 شماره دادنامه: 115 کلاسه پرونده: 90/158 مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری. شاکی: آقای علی حسین قربانی لاچوان. موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض گردشکار: آقای علی حسین قربانی به موجب دادخواست تقدیمی مدعی گردیده، شعب نهم و بیستم دیوان عدالت اداری در رسیدگی به اعتراض اینجانب و فرزندم به رأی هیأت حلاختلاف اداره کار و تأمین اجتماعی شهرستان شهریار آراء متفاوتی صادر کردهاند، بدین نحو که شعبه نهم شکایت اینجانب به خواسته اعتراض به اخراج را غیرموجه تشخیص و حکم به رد آن صادر نموده ولیکن شعبه بیستم در رسیدگی به شکایت فرزندم جمشید قربانی و به خواسته اعتراض به رأی هیأت حلاختلاف اداره کار شهرستان شـهریار و اعتراض به اخراج حکم به ورود شـکایت و نقـض رأی هیأت حلاختلاف صادر نموده است. نظر به اینکه اینجانب و فرزندم هر دو در یک کارگاه مشغول کار بوده و هر دو در اثر یک حادثه و به تصمیم غیر قانونی کارفرما از کار اخراج شدهایم و شعب دیوان عدالت اداری به کیفیت مذکور آرای متفاوت صادر کردهاند، صدور رأی وحدت رویه مورد استدعاست.گردشکار پروندهها و مشروح آراء به شرح زیر میباشد: الف: آقای علی حسین قربانی لاچوان، دادخواستی به طرفیت هیأت حلاختلاف ادارهکار شهرستان شهریار و به خواسته ابطال رأی شماره24332 [30612 مورخ21/12/1386] هیأت حلاختلاف آن شهرستان به دیوان عدالت اداری تقدیم و رسیدگی آن به شعبه نهم دیوان ارجاع و این شعبه به موجب دادنامه شماره 1674 مورخ 28/5/1379، به شرح آتی مبادرت به صدور رأی مینماید: « با توجه به مفاد دادخواست تقدیمی و مدارک و مستندات ابرازی و ملاحظه جوابیه ارسالی به شـماره ثبت 1364 مورخ 11/4/1387، نظر به اینکه ادله موجهی که موجبات قانونی برای پذیرش ادعای شاکی را فراهم نماید ارائه و تحصیل نگردیده است از طرفی تخطی یا تخلفی از مقررات قانونی و ضوابط مربوط در فعل مشتکیعنه مشهود و ملحوظ نمیباشد و از این حیث ایرادی بر اقدامات و تصمیمات سازمان طرف شکایت مترتب نیست لذا دفاعیات واصله را مقرون به صحت تلقی و بنا به مراتب یادشده شکایت مطروحه را غیروارد تشخیص، حکم به رد آن صادر و اعلام مینماید.» ب: آقای جمشید قربانی، دادخواستی به طرفیت هیأت حلاختلاف اداره کار شهرستان شهریار و به خواسته ابطال رأی شماره 24488 [30597 مورخ 21/12/1386] هیأت حلاختلاف آن شهرستان به دیوان عدالت اداری تقدیم و رسیدگی آن به شعبه بیستم دیوان ارجاع و این شعبه به موجب دادنامه شماره 1059 مورخ 22/4/1387 به شرح آتی مبادرت به صدور رأی مینماید« نظر به شرح شکایت شاکی و با توجه به محتویات پرونده متشکله در اداره کار شکایت شاکی اعتراض به اخراج از کار است که هیأتهای تشخیص و حلاختلاف بدون توجه براساس اختلاف طرفین که تعویق هفتاد روزه حقوق کارگر و سایر کارگران تحت امر وی در واحد کاری بودهاند و به حکایت اسناد و مدارک پیوست و از جمله گواهی پزشکی قانونی کارفرما در قبال خواسته سرکارگر مذکور به مطالبه حقوق شدیداً وی را کتککاری و مصدوم نموده است و بدون اهتمام در حلاختلاف طرفین مبادرت به اعلام قطع رابطه کاری طرفین نموده است که نظر به مراتب شکایت شاکی وارد تشخیص، حکم به ورود شکایت شاکی و نقض رأی معترضعنه صادر و اعلام میدارد. پرونده جهت رسیدگی دقیق وفق مفاد این دادنامه و توجه به مقررات قانون کار به هیأت هم عرض ارجاع میگردد.» هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا، مستشاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به صدور رأی مینماید. رأی هیأت عمومی نظر به اینکه به موجب ماده 27 قانون کار و تبصره یک آن، فسخ قرارداد کار توسط کارفرما منوط به احراز قصور کارگر از انجام وظایف یا نقض آییننامههای انضباطی با تذکر کتبی کارفرما و کسب نظر مثبت شورای اسلامی یا انجمن صنفی یا هیأت تشخیص حسب مورد میباشد و اخراج کارگر بدون رعایت تشریفات فوق فاقد محمل قانونی است، بنابراین دادنامه شماره 1059 مورخ 22/4/1387 شعبه بیستم دیوان عدالت اداری در حدی که متضمن این معنی است، صحیح و موافق اصول و موازین قانونی تشخیص داده میشود. این رأی به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری مربوط در موارد مشابه لازمالاتباع میباشد.